معرفی وبلاگ
بنام خدا (مثال خوب =درک جذاب) گاهی یک تصویر خوب گو یاتر از چند صفحه توضیح و یک تمثیل خوب بیش از چکیده یک کتاب ، ارزش دارد! mesal@mihanmail.ir
صفحه ها
دسته
تبيان
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 336609
تعداد نوشته ها : 307
تعداد نظرات : 26
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

صغیر
بنام خدا
در زیارت امام حسین‏ ع روز عاشوراء می خوانیم :
ُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتِ الْمُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‏.
اى ابا عبد اللَّه محقّقا عزاى شما بزرگ بوده و مصیبت وارده بر شما بر ما و تمام اهل آسمانها و زمین گران مى‏باشد، پس خداوند متعال گروهى را که اساس و پایه‏هاى ظلم و ستم بر شما اهل بیت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را بنا نهاده لعنت کند و از رحمتش به دورشان دارد.

سوال :چرا ما این عظمت وبزرگی مصیبت را به خوبی درک نمی کنیم ؟

- چون عظمت وجود و تاثیرات وجودی امام ع را در خود ودر جامعه اسلامی وانسانی درک نمی کنیم ! مثل ما مثل بچه ای صغیر است که پدرش را از دست داده است وهنوز بزرگی مصیبت را درک نمی کند ، وحتی گاهی شلوغی مجلس ختم اورا مشغول به خود کرده و واز مصیبت وارده غافل می کند ! وبا گذشت زمان و روآوردن تلخی ها و مرارت ها و.. کم کم رو به بیداری و آگاهی می آورد!

 

http://stmoosavi.tebyan.net

 

آینه مثال

     

 

زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام         112    مبارزه بنى هاشم علیهم السلام .....  ص : 50

یکى از کبوتران حرم

 

در کتاب: کامل الزیاره از ابو سعید روایت میکند که گفت: در آن موقعى که عبد اللَّه بن زبیر با امام حسین در خلوت تکلم نمود و سخن آنان طولانى شد امام حسین متوجه مردم گردید و به آنان فرمود: این مرد یعنى ابن زبیر بمن مى‏گوید: تو نظیر یکى از کبوتران حرم باش. در صورتى که اگر من در فاصله یک ذراع از حرم کشته شوم براى من محبوبتر است از اینکه در یک وجب فاصله با آن شهید شوم. اگر در کربلا کشته شوم برایم محبوبتر است از اینکه در مکه شهید گردم.

http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx

--------------------

آینه مثال

مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر بنویسید!

 

1389/3/16

 

زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام         327    بخش سى و ششم راجع به کفر قاتل‏هاى امام حسین علیه السلام و ثواب لعن بر آنان .....  ص : 320

 

  مثل یک لقمه

عمر بن سعد گفت: من ریاست و سر لشکرى این لشکر را عهده‏دار شده‏ام که بجنگ حسین بروم. جز این نیست که قتل حسین و اهل بیت او براى من مثل یک لقمه‏اى است که آن را بخورم. یا نظیر یک شربت آبى است که آن را بیاشامم هنگامى که حسین را شهید نمایم متوجه ملک رى خواهم شد.

کامل به عمر بن سعد گفت: اف بر تو باد!! تو در نظر دارى حسین را که پسر دختر پیامبر اسلام است شهید کنى؟ اف بر تو و دین تو! اى عمر! آیا سفیه و از راه هدایت گمراه‏شده‏اى. آیا نمیدانى که بجنگ چه کسى میروى؟ و با چه کسى میجنگى؟

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ!! بخدا قسم اگر دنیا و ما فیها بمن داده شود که یک نفر از امت حضرت‏  محمّد صلّى اللَّه علیه و آله را بقتل برسانم قبول نخواهم کرد. تو چگونه جرات میکنى حسین را که پسر دختر پیغمبر اعظم اسلام است شهید نمائى؟ فرداى قیامت که بر پیامبر خدا وارد شوى جواب آن حضرت را چه خواهى گفت! در صورتى که، فرزند و نور چشم و میوه دل آن حضرت را شهید نموده باشى؟ همان حسینى که پسر بزرگترین زنان عالم، پسر سید الوصیین و بزرگ جمیع جوانان اهل بهشت میباشد در صورتى که حسین در این زمان براى ما نظیر جدش رسول خدا است براى مردم آن زمان. اطاعت حسین مثل اطاعت جدش پیغمبر خدا بر ما واجب است. حسین صاحب اختیار بهشت و دوزخ است. اکنون هر تصمیمى که دارى بگیر. من خدا را شاهد میگیرم که اگر تو با حسین محاربه کنى، یا او را شهید نمائى، یا بر علیه وى یا بر قتل او قیام کنى جز اندک زمانى در این دنیا باقى نخواهى بود.

عمر بن سعد در جواب کامل گفت: آیا تو مرا بوسیله مرگ میترسانى؟ در صورتى که من پس از کشتن حسین رئیس هفتاد هزار (000، 70) سوار خواهم بود و استاندار ملک رى خواهم شد.

....

نظیر یک شربت آب // فرزند و نور چشم و میوه دل آن حضرت//  حسین در این زمان براى ما نظیر جدش رسول خدا است براى مردم آن زمان/// اطاعت حسین مثل اطاعت جدش پیغمبر خدا//

 

http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx

--------------------

آینه مثال

مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر بنویسید!

1389/3/16

زندگانى حضرت زهرا علیها السلام(روحانى)         851    ترجمه: .....  ص : 850

 

نظیر مرغى که دانه برچیند:

 شیخ مفید در امالى خود از امام صادق علیه السّلام روایت کرده:

روز قیامت که فرا رسد خداوند توانا خلق اوّلین و آخرین را در یک زمین جمع مى‏کند.

آنگاه منادى ندا مى‏نماید: چشمان خود را ببندید و سرهاى خود را به زیر افکنید تا فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم عبور کند. مردم چشمان خود را مى‏بندند و حضرت فاطمه‏ در حالى که بر یکى از ناقه‏هاى بهشتى سوار است مى‏آید و تعداد هفتاد هزار ملک آن بانوى با عظمت را مشایعت مى‏نمایند. آنگاه حضرتش در یکى از مکانهاى شریف قیامت توقف مى‏کند و پیراهن خون آلود حضرت امام حسین را به دست مى‏گیرد و مى‏گوید:

بار خدایا! این پیراهن فرزند من حسین است، تو مى‏دانى با او چه عملى انجام دادند.

پس از آن از طرف خداوند رئوف خطاب مى‏رسد: من هر عملى که موجب خوشنودى تو باشد انجام خواهم داد. حضرت زهراى اطهر خواهد گفت:

پروردگارا انتقام مرا از قاتلین فرزندم بگیر! خداوند قهار دستور مى‏دهد: گروهى از آتش جهنّم بیرون مى‏آیند و کشندگان امام حسین را نظیر مرغى که دانه برچیند از صحراى محشر مى‏ربایند و به طرف دوزخ بازمى‏گردند و آنان را دچار انواع عذاب مى‏نماید.

سپس فاطمه اطهر بر ناقه خویشتن سوار و داخل بهشت مى‏گردد. آن ملائکه‏اى که حضرت فاطمه را مشایعت مى‏کردند و فرزندان بزرگوار آن حضرت نزد آن بانو خواهند بود و دوستان ایشان طرف راست و چپ آنان قرار مى‏گیرند.

 

 

http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx

--------------------

آینه مثال

1389/3/16

زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام         78    مبارزه بنى هاشم علیهم السلام .....  ص : 50

 

خار

. تیرهائى که به زره امام حسین فرو رفته بودند نظیر خارهائى بود که در پوست خارپشت وجود دارد! روایت شده: کلیه آن ضربه‏ها بر جلو بدن امام حسین وارد شده بود. (زیرا امام علیه السلام نظیر پدرش حضرت امیر هرگز پشت بدشمن نمیکرد و فرارى نمیشد) امام علیه السلام ساعتى توقف کرد تا استراحت نماید، زیرا از جهاد ضعیف شده بود.

در آن هنگامى که ایستاده بود ناگاه سنگى آمد و بر پیشانى مبارکش اصابت کرد.

وقتى خواست خونهاى صورت مبارک خود را با گوشه لباس بگیرد ناگاه تیرى که تیز و مسموم و سه شاخه بود آمد و بر سینه و بنا بقولى بر قلب مقدسش فرو رفت! امام حسین فرمود:

بسم اللَّه و باللَّه و على ملة رسول اللَّه‏

سپس سر مبارک خود را بطرف آسمان بلند کرد و فرمود: اى خداى من! تو میدانى این مردم شخصى را میکشند که در همه روى زمین پسر پیغمبرى غیر از او وجود ندارد.

 

 

http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx

--------------------

آینه مثال

1389/3/16

 

زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام         54    مبارزه بنى هاشم علیهم السلام .....  ص : 50

نظیر شخصى اسیر:

 

بعد از عون بن عبد اللَّه عبد اللَّه بن حسن بن على بن ابى طالب علیه السلام براى جهاد در راه خدا قیام نمود. ولى در بیشتر روایات مى‏نویسند: وى قاسم بن حسن علیه السلام بود. او کودک صغیرى بود که بالغ شده بود. هنگامى که امام حسین علیه السلام به او نگاه کرد و دید براى مبارزه قیام نموده است با وى معانقه کرد و هر دو بقدرى گریستند که غش نمودند. سپس از امام حسین علیه السلام اجازه جهاد خواست. ولى آن بزرگوار اجازه نداد. آن کودک همچنان دستها و پاهاى امام علیه السلام را میبوسید تا اینکه به او اجازه داد. وى در حالى که اشکهایش بصورتش میریخت متوجه کارزار شد و این رجز را میخواند:

             1- ان تنکرونى فأنا ابن الحسن             سبط النبى المصطفى و المؤتمن‏

             2- هذا الحسین کالاسیر المرتهن             بین اناس لا سقوا صوب المزن‏

 (1) 1- یعنى اگر مرا نمى‏شناسید من پسر حسن هستم که او سبط پیامبر بر- گزیده و امین است 2- این حسین است که نظیر شخصى اسیر در بین این مردم مى‏باشد. خدا کند این مردم از باران رحمت خدا سیراب نشوند.

 

http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx

--------------------

آینه مثال

 

1389/3/16

 

زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام         204    بخش بیست و ششم در باره اخلاق و رفتار و یاران امام حسین علیه السلام .....  ص : 199

 

مقدار آبى در ته  :

 

در کتاب حلیه میگوید: هنگامى که لشکر کفر نزد امام حسین وارد شدند و آن حضرت یقین کرد که آنان با وى قتال خواهند کرد به یاران خویش فرمود: دشمن چنان که مى‏بینید نزد ما آمده است. دنیا دیگرگون شده و نیکوکارى و حلاوت آن به تلخى مبدل گردیده چیزى از آن باقى نمانده مگر مقدار آبى که در ته ظرف باقى باشد و الا زندگى است پست نظیر چراگاهى وخیم. آیا نمى‏بینید که حق عملى نمیشود و از باطل جلوگیرى نمیگردد، تا اینکه شخص مؤمن براى ملاقات خدا راغب شود. من مرگ را جز سعادت نمى‏بینم و زندگى با ستمکیشان را غیر از ملال‏ نخواهم دید!! سپس وقتى متوجه کربلا گردید متمثل به این اشعار شد:

1-

         سأمضى فما بالموت عار على الفتى             اذا ما نوى خیرا و جاهد مسلما

1- یعنى من از دنیا میگذرم و مرگ از براى جوانمرد عیب و عار نیست بشرطى که نیت او خیر باشد و در حالى جهاد کند که مسلمان باشد.

2- و شخصا به مردان نیکو کار احسان نماید، و با شخص ناپسند و مجرم مفارقت و مخالفت کند. 3- من جان خویشتن را (براى فدا کارى) مقدم میدارم و تصمیم بقاى آن را ندارم، تا در روزگار با لشکرهاى انبوه مواجه گردیم. 4- اگر زنده بمانم مذمت نمى‏شوم و اگر بمیرم ملامت نخواهم شد.

ولى براى تو (اى شخص ناجوانمرد!) همین بس که با ذلت زندگى کنى و دماغت به خاک مالیده شود!

 

چراگاهى وخیم

 

 

http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx

--------------------

آینه مثال

مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر بنویسید!

---------------------------------------------

1389/3/16

 

زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام         203    بخش بیست و ششم در باره اخلاق و رفتار و یاران امام حسین علیه السلام .....  ص : 199

نظیر غلام‏ها فرار نخواهم نمود :

 در روز عاشورا به امام حسین گفته شد: تسلیم حکم پسر عمویت یزید باش فرمود: نه بخدا قسم، من خودم را بدست خویشتن ذلیل شما نخواهم کرد و نظیر غلام‏ها فرار نخواهم نمود. سپس فریاد زد: اى بندگان خدا! من از هر شخص متکبرى که بروز حساب یعنى قیامت ایمان نیاورد به پروردگار خودم و پروردگار شما پناه میبرم. آنگاه فرمود:

موت فی عز خیر من حیاة فی ذل‏

یعنى مردن با عزت بهتر از زندگى با ذلت است. آن روزى که آن بزرگوار شهید شد این اشعار را خواند:

1-

الموت خیر من رکوب العار 2- و العار اولى من دخول النار.

3- و اللَّه ما هذا و هذا جارى‏

1- یعنى مرگ از مرتکب شدن عار بهتر است. 2- و عار از داخل شدن در جهنم اولى و سزاوارتر است. 3- بخدا قسم که این و آن جارى نخواهند بود.

 

 

http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx

--------------------

آینه مثال

مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر بنویسید!

1389/3/16
X