کتابى مثل مثنوى مولوى
شما هندیها و ژاپنیها و اعراب را دیدهاید، آنها هم مثل ما مشرقزمینى هستند، لکن از این نظر مثل ما نیستند. به اندازهاى که ما در مقابل لغات و عادات اجنبى تسلیم هستیم هیچ ملتى تسلیم نیست. به عکسهائى که در کتابهاى تاریخ علوم هست نگاه کنید، مىبینید دانشمندان درجه اول هند با همان عمامه و لباس خودشان هستند.
نهرو که یک سیاستمدار بزرگ و یک وزنهجهانى بود با همان لباس هندى در همه جا حرکت مىکرد. بلندى و کوتاهى لباس و یا سفید و سیاه بودنش اهمیت ندارد، اما اینکه آن دانشمند عمامه خودش را سرش مىگذارد و یا نهرو با آن شلوار سفید و گشاد و پالتوى مخصوص همه جا مىرود، مىخواهد به همه مردم دنیا بگوید که من هندى هستم و باید هندى باقى بمانم و در مقابل علم و صنعت تعصب ندارم که علم و صنعت مربوط به کشور خاصى نیست. در مقابل عقاید بزرگ فلسفى و دینى تعصب ندارم، اما در مورد شعارهاى ملى، هر کسى به شعارهاى خودش پایبند است. من چرا باید شعار یک ملت دیگر را بپذیرم؟ ولى ما، اگر فرنگى یک زنار ببندد، ما دو تا زنار مىبندیم با اینکه او روى حساب شعار خودش این کار را مىکند. در جامعه ما این حسابها نیست. هر روز یک زمزمهاى بلند مىشود و هر چند صباحى یکبار مسئله تغییر خط مطرح مىشود که این خط به درد نمىخورد و باید خط لاتینى بکار ببریم و کلمات خودمان را با حروف لاتین بنویسیم، (1) حالا در اثر این تغییر چه به سر معارف و فرهنگ و تمدن و شخصیت و حماسه ملى ما مىآید، این حسابها دیگر در کار نیست. ما آثار نفیسى داریم که در دنیا نظیر ندارد. مگر دنیا کتابى مثل مثنوى مولوى دارد؟
پاورقى:
1 - اشاره به زمان طاغوت است که هر چند صباحى یکبار قلم بدستانى در رابطه با سیاست استعمارى رژیم، مسئله تغییر خط فارسى به لاتین را مطرح مىکردند.
[صفحه: 168]
حماسه حسینى (1)/متفکر شهید استاد مرتضى مطهرى/انتشارات صدرا/چاپ چهاردهم: تابستان 1368
نرم افزار اندیشه مطهر