معرفی وبلاگ
بنام خدا (مثال خوب =درک جذاب) گاهی یک تصویر خوب گو یاتر از چند صفحه توضیح و یک تمثیل خوب بیش از چکیده یک کتاب ، ارزش دارد! mesal@mihanmail.ir
صفحه ها
دسته
تبيان
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 336343
تعداد نوشته ها : 307
تعداد نظرات : 26
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان


ﺧﺎﻧﻪای با ﺍﺟﺰﺍﯼ ﯾﮏ ﭘﺎﺭﭼﻪ

ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ و ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﮐﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪ، ﮐﻪ ﺍﺟﺰﺍﯼ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ. ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﯾﮏ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﯾﮏ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﺟﺰﺍﯼ ...
padpa.ir/index2.php?option=com_content&do_pdf=1&id=379
---------------
http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال:مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.


زیبایی قرآن
ترابط شگفت لغت و معنا در آیات قرآن شبیه تجاذب بین دو روحی است که تناسب تام با یکدیگر دارند. قرآن کریم آشکارا جنبه اعجاز در بیان و معنی خود را در آیاتی چند ...
noorportal.net/PrintArticle.aspx?id=24500
----------------
http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال
مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.


قرآن  توضیح المسائل نیست

قرآن شبیه یک کتاب توضیح المسائل نیست که در آن مسائل شرعی با تمام جزئیات آمده باشد. برای یافتن مسائل فروع دین و احکام شرعی باید به سنت پیامبر ...
forum.hammihan.com
-----------
http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال
مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.


پازل
 نگارش قران مثل یک پازل. است که تمامی تکیه های این پازل بدون کوچکترین تغیر یا تحریفی همانگونه که به ...
vaghea.blogfa.com/post-4.aspx
-------------
http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال
مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.

 مثل بدن
قرآن مثل یک تپه شن نیست که اجزای آن جدای از یکدیگرباشند ، یک مجموعه به هــم پیوسته است. مثل بدن انسان که همه اجزایش باهم کار می کنند و هماهنگی و ارتباط با ...
مثبت من
mosbateman.blogfa.com/8812.aspx
----------
http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال
مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.

نشان لیاقت
هرجا میرم همراهمه. داشتن قرآن مثل یک نشان لیاقت از طرف خداست.
 نوشته شده در تاریخ دوشنبه ۱۳۸۸/٦/٢ توسط عارفه مؤذنی.

arefeh154.persianblog.ir/post/72/
-------------
http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال:مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.


 کتاب همیشه تازه
) - دیدگاه رهبری ( قرآن پژوهی ، ضرورت جهان امروز )
رهبر معظم انقلاب در توصیه ای دیگر می فرماید : " قرآن مثل یک کتاب معمولی نیست که آدم یک بار آن را بخواند ، بعد ببندد و کنار بگذارد . ...
dari.irib.ir/index.php?option=com_content...
------------
http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال
مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.

مثل یک چشمه

قرآن مثل یک چشمه است که مرتب باید از این چشمه آب کشید و از آن آب جارى کرد .
-------------
www.tebyan.net/index.aspx?pid=102834&BookID
--------------

http://www.tebyan.net/Weblog/stmoosavi/index.aspx
--------------------
آینه مثال
مثل یاتمثیل های خود رادر محل ثبت نظر هم می توانید بنویسید.

 مقابله به مثل

---------------

إِنْ تَسْخَرُوا مِنّا فَإِنّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَما تَسْخَرُونَ[هود/38].

دسته ها : چشمه خورشید !
1388/9/20

 تمثیل ها در قرآن: وای بر صاحبان زمین، اگر مغرور شوند [منبع الکترونیکی] >
تمثیل ها در قرآن

 وای بر صاحبان زمین، اگر مغرور شوند!
نویسنده: اکبرزاده

------------------------------------


«انما مثل الحیاة الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نباتالارض مما یاکل الناس و الانعام حتی اذا اخذت الارض زخرفها وازنیت و ظن اهلها انهم قادرون علیها، ایتها امرنا لیلا اونهاراًفجعلناها حصیراً کان لم تغن بالامس کذلک نفصل الا´یات لقومیتفکرون». (یونس- 10/24)

ترجمه: مثل زندگی جهانی همچون آبی است که فرو فرستادیماز آسمان ،تا بدان رستنیها رست در زمین، و بهم آمیخت از آنچهمردم و چهارپایان خورند تا آن که چون زمین آرایش خویش گرفتو گمان برند اهل زمین که بر آن پادشاه گشتند. ناگاه آمد به آن زمینفرمان ما به شب یا به روز، پس او را پژمرده کردیم که گویی هیچنبود دیروز این چنین بیان کنیم سخنان خویش را برای گروهی کهبخرد در آن بیندیشند.

مفسران گفتهاند: این مثل در حالت عجیب دنیا و سرعت زوالآن و فنای نعمت بعد از اقبال و دولت است که مردم بدان مغرورشوند و در وادی ضلالت افتند، آن به آب باران ماند که گیاه زمین باآن درآمیزد و سر به یکدیگر نهد، گیاههای رنگارنگ میوههایگوناگون که بعضی غذای انسان است، مانند دانهها و میوهها و بعضیخوراک چارپایان است مانند سبزیها و علفها، «حتی اذا اخذتالارض زخرفها» تا آن حد که زمین به کمال حسن و بهجت خوددرآید و مانند عروسی که جامههای الوان پوشد و پیرایهها برتن نهدزمین نیز آرایش گیرد پس صاحبان آن زمین که اهل روزگارند، بدانمغرور شوند و پندارند که همواره آنها را بر آن زمین قدرت بود و آنمزرعه در دست ایشان است که هرگونه بخواهند بر روند ناگهانروزی یا شبی فرمان الهی بنابودی آن زمین در رسد، و آن را چنانپژمرده و تباه سازد، که گویی روز پیشین در آن چیزی نبوده و اینتمثیل در توضیح و در تبع آیه سابق است که خطاب به جهانیاننازل شده و آنان را به فنا و زوال متاع دنیا متنبه ساخته و گفتند: «یاایهاالناس انما بغیکم علی انفسکم متاع الحیوة الدنیا ثم الینامرجعکم (10/23). و در حقیقت این متمم آن است که حیات دنیاوزوال آن را برای خلائق وصف فرمود و به تمثیل چنین بیاراست ووجه تمثیل در آن است که غایب حیات دنیوی و خوشیهای اینجهان به آب باران و نبات سرسبز ماند که آدمی را امید سود از آنبسیار باشد. ناگهان روزی یا شبی دچار زوال گردد و او نومید شود.

در پایان آیه تنبیهی است خردمندان را تا در حقائق اشیاء و درامر حیات دنیا اندیشه کنند و در آیات الهی تفکر نمایند وگفت:«نفصل الا´یات لقوم یتفکرون» حکمت در تمثیل که از عالم طبیعتاتخاذ شده آن است که آدمی در مظاهر عالم کون به دیدة فکرت وعبرت نظر کند و در آن نمود و تحقیق کند.

مضمون این تمثیل که سرسبزی روی زمین در فصل بهار وفراوانی و رشد نباتات است و سرانجام آن در فصل خزان کهپژمردگی و نابودی منتهی میشود از عالم محسوس گرفته شده وهمین مضمون در کتاب مبین در چند مقام اشارت شده:

1- «کمثل غیث اعجب اکفار نباته...». (57/20)

2- «المتر ان الله انزل من السماء ماء فأخرجنا به...». (35/27)

3- «المتر ان الله انزل من السماء ماء فلکه...». (39/21)

4- المتر ان الله انزل من السماء ماء فتصبح الارض مخفرة...»(22/63)

5- «و انزل من الماء ماءً فاخرجنا به ازواجاً من نبات شتی...».(20/53)

6- «وتری الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت وربت...». (22/5)

7- و انزلنا من الماء ماءً فانبتنا فیها من کل زوج کریم».(31/10)

8- و انزلنا من الماء ماءً بقدر فاسکناه فیالارض...». (23/18)

9- اولم یروا انا نسوق الماء الی الارض...» (32/27)

همچنین تمثیل در سوره کهف به دو صورت آمده است: اول بهشرح و تفصیل تمام به سبک حکایت (18/33)

دوم به طور اجمال که ابتدای آن با تمثیل فوق مشترک است(18/45)

در دیگر کتب آسمانی نیز شبیه این تمثیل آمده است چنان که درانجیل در یک جا ملکوت خدا را به زارعی تشبیه کرده که تخمفشاند، و شب بخوابد، و روز برخیزد، و تخم بروید و نمو کند، تا وقتیکه موقع حصاد در رسد. در دیگر جا ملکوت خدا را به دانة خردلیتشبیه کرد، که کوچکترین بذرها باشد،لیکن چون کاشته گرددبزرگترین اشجار گردد که شاخههای بزرگ از آن برزند.

در تعالیم دیانت اسلام مذمت جهان و نکوهش دل بستن به آنبسیار آمده است، و زهد از دنیا یکی از فضائل اخلاقی در دین مبیناست، و سخنان مروی از پیغمبر و ائمه و بزرگان در این باب بیش ازآن است که بهشمار آید.

در تفاسیر خاصه روایتی است از امام محمدباقر(ع) که فرمودهاست: این آیه در تمثیل پرچم بنیعباس نازل شده .

در تأویلات صوفیه در معنای مثل فوق و فضیلت زهد در دنیاسخن بسیار است یکی از مفسران آن طایفه گفته است که از بعضیمشایخ شنیدم که میگفت: کمتر ظالمی است که به مرگ طبیعیبمیرد و کمتر فاسقی است که به زمان پیری برسد چه هر دو با نظامالهی ستیز میکنند و با مشیت او که مبتنی بر انتظام و نسق اموراست معاندت میکند، و با حکمت و عدل او به مخالفت برمیخیزند.شیخ روزبهان گفته است: در این مثل رغبت مرد سالک در دم کهقدم در وادی طلب مینهد شبیه آبی است که به دانهای در زمینبرسد پس از آن نبات بسیار روید یعنی اعمال فراوان و متنوع ازصفاخانة قلب او صادر گردد. معایا کل الناس و الانعام» را اشارت بهریاضت نفس و پرهیز از لذائذ و تمکین در عبادت داند تا به بهجت وزینت برسد، و آیات قهر از آفات راه مانند عجب و پندار و هوی وهوس بر او دست یابد و نفس و شیطان که از آنها به «ایتها لیلاً اونهاراً» تعبیر شده بر او هجوم کنند و همی خواهند که او را بفریبند.

در تغییر منسوب به خواجه انصاری در تأویل این آیه مثل آمدهاست:

«که این دنیا همچون آب است و خدای مال دنیا را مثل به آبزده که چون به اندازهای خویش بود سبب صلاح خلق باشد باز چوناز حد خویش درگذرد جهان را خراب کند همچنین است اگر مال بهقدر کفاف باشد دارندة آن منعم شود و اگر از حد خود تجاوز کند وفزونی گیرد موجب کفران و طغیان گردد و نیز گفتهاند که آب هرگاهجاری باشد خوشبو ماند و اگر به یک جای ماند تغییر پذیرد. مال نیزچنین است اگر آن را ببخشند دارندة آن را ستایش کنند و اگر امساکو بخل پیش گیرد صاحب آن مذموم و نکوهیده شود. و نیزگفتهاندآب اگر طاهر و پاک باشد در خور آشامیدن بوده و اگر نجس و ناپاکبود شرب و طهارت را نشاید. چنین است اگر مال هلال است به کارآید و اگر حرام است ناپاکی افزاید.

نیز گفتهاند که این تمثیل مخصوص مردمان صاحبنظر استکه دارای دیدة عبرت و نور بصیرت باشند چه ختم تمثیل به این آیهفرموده: «کذلک نفصل الا´یات لقوم یتفکرون» امام رازی در ستایشفکر و اندیشه کلامی بلیغ است وی میگوید: «فکر ترا به خدا رساندولی عبادت تو را به ثواب خدا و آنچه ترا به خدا رساند تحقیقاً بهتر ازآن چیزی است که ترا به غیر از خدا رساند. فکر عمل قلب است وطاعت عمل جوارح. همانگونه که قلب بر جوارح شرف دارد فکر رانیز بر طاعت رجحان و برتری است که مقصود اشرف از وسیلهاست».

مشایخ صوفیه را در باب تفکر و ستایش آن سخن بسیار است وآن را پایه و اساس سلوک دانند و گویند: «فکر سیرت است از ظاهربه باطن و از صورت بعضی زیرا که مؤدی به معرفت الهی است» وشیخ شبستری آغاز کتاب خود به این شعر کرده است:

 


«به نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل بسوز جان بیفروخت»
چراغ دل بسوز جان بیفروخت» چراغ دل بسوز جان بیفروخت»
سؤال نخستین از مسائل صوفیانه که از آن شیخ کردهاند ایناست:

 


«نخست از فکر خویشم در تحیّر چه چیز است آنکه گویندش تفکّر»
چه چیز است آنکه گویندش تفکّر» چه چیز است آنکه گویندش تفکّر»
و او در جواب گفت:

 


تفکر رفتن از باطل سوی حق بجزواندر بدیدن کل مطلق»
بجزواندر بدیدن کل مطلق» بجزواندر بدیدن کل مطلق»
یکی از علمای متا´خر در تفسیر این آیه بر علمای سوء که اهلتقلید و جمودند سخت تاخته و ایشان را بر این که از تفکر در قرآننهی کردهاند و آن را نوعی از محال دانستند ملامت کرده و گفتهاست: «والعبرة لعلمی عصرنا فی هذا الا´یات و امثالها... انه لم یتبقلهم خط فها الاترتیلها بنغمات فی بعض المراسم و العالم و لایغطرلهم ببال انه یجب علیهم التفکر فیها للاهتداءبها و لو تفکروالاهتدوا».

تامل در آثار وجود و تفکر در بدایع خلقت و در عالم نباتات وحیوانات همه از مواهی دانشمندان است. و ورود و نزول این آیات وتمثیلات همه هادی و راشد خلق است به اندیشه در عالم خلقت.این بیت:

 


ورق الغصون اذانظرت دفاتراوراقه لادلةالتوحید
دفاتراوراقه لادلةالتوحید دفاتراوراقه لادلةالتوحید
که ظاهراً از ابوالعتاهیه است به کلام سعدی ترجمه میشود کهگفت:

«برگ درختان سبز در نظر هوشیارهر ورقش دفتری است معرفت کردگار

و برای این بیت از شیخ اجل حکایتی عارفانه نقل کنند که جایآن را چنین به نظم درآورده است:

 


سعدی آن بلبل شیراز چمن شد شبی بر شجر حمد خدای بست بیتی زد و مصراع به هم جان از آن مژدة جانان مییافت عارفی زنده دلی بیداری دیده در خواب که درهای فلک ره نمودند ز هر در زده صف با دلی دستخوش خوف و رجا مژده دادند که سعدی به سحر چشم زخمی نرسد تا به فضا نقد ما گر نه به مقدار وی است خواب بین عقده انکار گشا بدر صومعة شیخ رسید که رخ از خون جگر تر میکرد با خود آن بیت مکرر میکرد...
در گلستان سخن دستان زن از نوای سِحری، سحرنمای هر یکی مطلع انوار قدم برخرد پرتو عرفان میتافت که نهان داشت براو انکاری باز کردند گروهی زملک هر یک از نو زنثاری بر کف گفت: کی گرم روان تا به کجا؟ سفت در حمد یکی تازه گوهر میرسد مرسله گوش رضا بهر آن نکته ز اسرار وی است رو بدان قبله احرار نهاد از درون زمزمة شیخ شنید با خود آن بیت مکرر میکرد... با خود آن بیت مکرر میکرد...
و مولانا جلال الدین را در فضیلت اندیشه و فکر این سخن آمدهاست:

«ای برادر توهمین اندیشهای مابقی تو استخوان و ریشهای

گر گل است اندیشه تو گلشنیور بود خاری تو هیمة گلخنی»

دسته ها : چشمه خورشید !
1388/9/9
X